مانی و حرم امام رضا
گل پسرم بالاخره امام رضا ما رو طلبید منو بابا وخاله جون تصمیم گرفتیم حالا که 6 ماهت شده برا چکاپ کلی ببریمت دکتر مشهد ....آقای دکتر گفت شرایطت عالیه .. بعد تمام شدن کارمون تو مطب امدیم حرم امام رضا تا برای بار دوم تو زندگیت آقا رو زیارت کنی .. تمام مدت مسیر و تو مطب خواب بودی وروجک و ما از این می ترسیدیم که تو حرم هم تو بیدار نشی آخه دفعه اول که رفتیم خواب بودی اما انگار حالو هوای حرم تو رو از خواب ناز بیدار کرد تا پامونو تو حرم گذاشتیم تو چشاتو طوری باز کردی که انگار اصلا نخوابیده بودی چنان ماتو مبهوت زرقو برق حرم شده بودی که اصلا به هیچکس نگاه نمیکردی چشت فقط به دیوارو لوسترا بود.. خلاصه جیگرم اونجا یک ساعتی موندیم کلی ازت عک...